Name:
Location: Tehran, Iran
ايميل email
RSS

2006/09/08

دراکولا - برام استوکر


دراکولا
نویسنده: برام استوکر
مترجم: جمشید اسکندانی
نشر ثالث
چاپ اول 1376
دوره ی دو جلدی 3950 تومان

.
"برام استوکر" با نام اصلی ی " آبراهام استوکر" در سال 1847 در" کلونتارف"، حاشیه ی ساحلی ی شهر دوبلین ایرلند متولد شد. تا هفت سالگی به دلیل بیماری قادر به راه رفتن نبود و درمان ناگهانی ی او چیزی شبیه معجزه بود.در کالج ترینیتی ی دوبلین به تحصیل پرداخت و مأمور رسیدگی کالج جامعه ی تاریخ بود. در سال 1878 به عنوان منشی ی مخصوص "سر هنری ایروینگ" که مشهورترین بازیگر تأتر انگلستان در اواخر قرن نوزدهم به شمار می رفت، استخدام شد. در همان سال با نامزد قبلی ی "اسکار وایلد"، "فلورانس بالکوم" ازدواج کرد و هر دو ساکن لندن شدند. برای "استوکر" همکاری با "ایروینگ" بسیار مهم بود. در دوره‌ای که "ایروینگ" در حال سفر بود، این فرصت را پیدا کرد تا در کنار او باشد و در جامعه سطح بالای لندن پذیرفته شود. همچنین توانست توسط او با "جیمز مک نیل ویستلر" و "سر آرتور کانن دویل" ملاقات کند.
از "استوکر" کتاب های متعددی به چاپ رسیده: جواهر هفت ستاره، بانوی کفن پوش، مخفیگاه کرم سفید، دوشیزه بتی، لیدی آدلین، قلعه شاه، خانه قاضی، فنجان کریستال، غاصبین مشهور، و ... . اما چیزی که سبب شهرت بی حد و ماندگاری ی این نویسنده در تاریخ ادبیات شد نوشتن و انتشار کتاب "دراکولا" بود.
"دراکولا" در سال 1897 منتشر شد و هنوزبا این که بیش از صد سال از انتشار آن می گذرد کتابی ست خواندنی و قابل تأمل، و از ترسناکترین رمان های منتشر شده. انتشار این کتاب باعث پدید آمدن شیوه و دوره ی نوینی در نگارش داستان های مهیج و ترسناک شد. "دراکولا" داستان سیاه گوتیکی ست که با قدرت تخیل مثال زدنی ای آراسته شده است.
"برام استوکر" قبل از شروع به نگارش "رمان" هشت سال را صرف تحقیق و بررسی در فرهنگ های اروپا و خواندن افسانه‌های مربوط به خون آشامان کرد. با خواندن کتاب هایی چون "تاریخ شگفت آور و تکان دهنده دیوانه ای به نام پرنس دراکولا" و "گزارش ویلکینسون از والاچیا و مولداویا" با شخصیتی تاریخی به نام شاهزاده "ولاد چهارم" پسر "ولاد دراکول" از قوم "والاچیا" آشنا شد. این شخص که در قرن پانزدهم در کشور رومانی می زیسته در زبان والاچی ها به "دراکولا" یعنی "پسر شیطان" شهرت داشته. او بر قلمرو نظامی خود "والاچیا" واقع در جنوب رومانی، با قدرتی برگرفته از خشونت بیش از حد حکومت می کرد. او نه تنها برای ترکان عثمانی، که در بین هم وطنان خود هم به "ولاد تیپیش" یا "ولاد جلاد" شهرت داشت. او در طی دوران حکومتش، به کشتارهای دسته جمعی دست می زد و در اطراف قصرش جنگلی از صلیبهایی به وجود آورده بود که هر کسی، چه مظنون، چه گناهکار و چه کسانی که در آینده احتمال خیانتشان می رفت، بر روی آن ها به چهار میخ کشیده می شدند. گاهی او تنها برای اینکه به مجرمان احتمالی درس عبرتی بدهد، دست به کشتار می زد تا مشکل آفرینان احتمالی از عاقبت خود آگاه شوند. "استوکر" نام شخصیت رمانش را با الهام از این شاهزاده ی خونخوار برداشت. شاهزاده ای که در جنگ های صلیبی نامش در صدر جنگجویان رومانی علیه عثمانیان مسلمان قرار داشت.
"برام استوکر" ویژگی های جسمانی ی"کنت دراکولا"ی خونخوار را در رمان خود مفصل شرح می دهد {حدود 3 صفحه} ویژگی هایی که بسیار استادانه پرداخت شده و این گونه آغاز می شود:
( بارزترین ویژه گی ظاهری کنت دراکولا در چهره اش به چشم می خورد. چهره ای شبیه عقاب و بسیار نافذ و گیرا، گوئی نیروی فوق العاده قوی و مرموزی در آن نهفته که تا شعاع زیادی هر بیننده ای را بی اختیار به خود جلب می کرد و قویأ تحت تأثیر قرار می داد. بینی ای باریک، کشیده و استخوانی همراه با منحنی ای که بگونه خاصی قوس داشت. )
رمان "دراکولا" پیش از آن که ترسناک و مهیج باشد، داستانی ست عاشقانه. عشق کنت دراکولا به ماریا تنها با مرگ خاتمه می یابد و مرگ کنت دراکولا پیش از آن که پایانی خوش برای رمان محسوب شود، پایانی ست تراژیک و غم انگیز.
رمان "دراکولا" سرشار از تخیل، و شخصیت ها، موقعیت ها و حوادث منحصر به فرد است. برخورد منطق استدلالی و خرافات از مهمترین مباحثی ست که در رمان "دراکولا" مطرح می شود. سایه ی موهوم و غیرقابل باوری که زندگی ی " مینا موری"، "جاناتان هارکر" و بسیاری دیگر را به چالشی می کشاند که باور این سایه تنها راه معقول به حساب می آید. ایمان به علم جدید و زدودن آن چیزی که همگان خرافات می پندارند با آمدن کنت دراکولا یکباره فرو می ریزد. پس راهی نمی ماند تا بپذیرند هنوز علم قادر به فهمیدن همه چیز نیست.
خواندن اسناد اعم از خاطرات ، نامه ها و یادداشت ها شیوه ی روایی ی ماجراهای رمان را شکل می دهد. این کار باعث باورپذیرتر کردن وقایع داستان و درگیر شدن خواننده با آن هاست. گویا "استوکر" انبوه اسناد به دست آمده از جریانی واقعی را پیش روی ما گذاشته.
کنار گذاشتن رمان "دراکولا" بعد از خواندن چند صفحه از آن غیرممکن است.

6 Comments:

Anonymous Anonymous said...

ترجمه اش چه طور بود؟ قابل خوندن بود؟

1:34 AM  
Anonymous Anonymous said...

salam jaleb bod . hamkari va ham nami .

12:19 AM  
Anonymous Anonymous said...

Well done!
[url=http://umnnjiuy.com/ctsy/znhy.html]My homepage[/url] | [url=http://bnrblfzl.com/bork/txgh.html]Cool site[/url]

3:53 AM  
Anonymous Anonymous said...

Good design!
My homepage | Please visit

3:53 AM  
Anonymous Anonymous said...

Nice site!
http://umnnjiuy.com/ctsy/znhy.html | http://axbxvrjy.com/jqtu/rtad.html

3:53 AM  
Anonymous taboo masturbation stories said...

He promised me that I would enjoy theexperience. She nudged Sportacus with her elbow and winked.
nude black women bondage stories
nasty xxx sex stories
free interracial cockold stories
bdsm gay bdsm stories
free porn stories incest
He promised me that I would enjoy theexperience. She nudged Sportacus with her elbow and winked.

1:04 PM  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home