آئورا - کارلوس فوئنتس
آئورا
نویسنده: کارلوس فوئنتس
مترجم: عبدالله کوثری
چاپ دوم 1379
نشر تندر
800 تومان
.
کارلوس فوئنتس متولد 1928 در مکزیکو سیتی پایتخت مکزیک است. پدرش دیپلمات بود و این امر باعث شد که در سانتیاگوی شیلی، بوینوس آیرس آرژانتین و واشینگتن آمریکا تحصیل کند. در فاصله ی سال های 1950 تا 1952 عضو هیئت نمایندگی ی مکزیک در سازمان جهانی ی کار ( ژنو ) بود. در 1954 به سمت معاون بخش مطبوعاتی ی وزارت امور خارجه مکزیک ، و سال بعد به سمت مسئول انتشارات فرهنگی ی دانشگاه منصوب شد. به سال 1957 با سمت سرپرست بخش روابط فرهنگی، دوباره به وزارت امور خارجه بازگشت. نخستین رمانش، "روشن ترین منطقه" را در سال 1958 منتشر کرد و از آن زمان تا کنون، او که در اروپا زندگی می کند آثار متعددی آفریده که اکثرشان به فارسی ترجمه شده اند.
آثار مهم:
آئورا، ترانوسترا، پوست انداختن، مرگ آرتمیو کروز، آسوده خاطر، سال هایی با لائورادیاس، اینس، گرینگوی پیر، سر هیدرا و ...
نگاه فوئنتس حول انقلاب مکزیک و آرمان های آن است که همه بدل به سرابی شدند. تاریخ و اسطوره را در راه کند و کاو درون انسان ها به کار می بندد و شخصیت هایش را از زوایای مختلفی نظاره می کند.
آئورا نخستین رمانی ست که فوئنتس از راه اسطوره شناسی به شخصیت های داستانش نظاره می کند. داستانی کم حجم ولی بی اندازه پر مغز. رمانی سراسر رویا و مالیخولیا که شخصیت ها در هم استحاله می شوند و هر یک به کشف خود از منظر دیگری می پردازد. هر کدام نیمه دیگر آن یکی می شود و هم به دنیای درون خود می رود. تمامی ی داستان گویی حول یک شخصیت است. شخصیتی که نیمه های دیگر وجود خود را به نظاره نشسته.
مقاله چگونه آئورا را نوشتم که پیوستی ست بر انتهای داستان، شرح کند و کاو شخصیتها، موقعیتها و حوادثی ست در زندگی ی نویسنده آن ها. کارلوس فوئنتس، دست به کشف قاره ای درون خود و داستانش می زند. چیزهایی که دیده ، کارهایی که کرده، کسانی را که با آن ها به گفت و گو نشسته و هر چیز دیگری را که باعث خلق شخصیتی یا حادثه ای در داستان شده برای خود و مخاطب توضیح می دهد. این مقاله گرچه جدای از داستان است ولی اهمیت و لذت خواندنش چیزی کم از خود داستان ندارد. در میزان اهمیت این مقاله همین بس که می توان رمان آئورا را دارای دو بخش دانست: 1- آئورا 2- آئورا را چگونه نوشتم. بخش اول سفری ست به اساطیر و افسانه ها، دیدار رویا ها و توهمات، و شراکت در کابوس شخصیت های داستان به گونه ای که همپای آن ها به کشف آن ها و خود می رسیم. و در بخش دوم با نویسنده پا به دنیای واقعی می گذاریم و شکل گیری ی هر کدام از شخصیت ها را از خلال حوادث زندگی فوئنتس به نظاره می نشینیم. و تازه این جاست که مفهوم آئورا بر ما آشکار می شود.
خواندن آئورا تجربه ی فوق العاده ای ست.
آثار مهم:
آئورا، ترانوسترا، پوست انداختن، مرگ آرتمیو کروز، آسوده خاطر، سال هایی با لائورادیاس، اینس، گرینگوی پیر، سر هیدرا و ...
نگاه فوئنتس حول انقلاب مکزیک و آرمان های آن است که همه بدل به سرابی شدند. تاریخ و اسطوره را در راه کند و کاو درون انسان ها به کار می بندد و شخصیت هایش را از زوایای مختلفی نظاره می کند.
آئورا نخستین رمانی ست که فوئنتس از راه اسطوره شناسی به شخصیت های داستانش نظاره می کند. داستانی کم حجم ولی بی اندازه پر مغز. رمانی سراسر رویا و مالیخولیا که شخصیت ها در هم استحاله می شوند و هر یک به کشف خود از منظر دیگری می پردازد. هر کدام نیمه دیگر آن یکی می شود و هم به دنیای درون خود می رود. تمامی ی داستان گویی حول یک شخصیت است. شخصیتی که نیمه های دیگر وجود خود را به نظاره نشسته.
مقاله چگونه آئورا را نوشتم که پیوستی ست بر انتهای داستان، شرح کند و کاو شخصیتها، موقعیتها و حوادثی ست در زندگی ی نویسنده آن ها. کارلوس فوئنتس، دست به کشف قاره ای درون خود و داستانش می زند. چیزهایی که دیده ، کارهایی که کرده، کسانی را که با آن ها به گفت و گو نشسته و هر چیز دیگری را که باعث خلق شخصیتی یا حادثه ای در داستان شده برای خود و مخاطب توضیح می دهد. این مقاله گرچه جدای از داستان است ولی اهمیت و لذت خواندنش چیزی کم از خود داستان ندارد. در میزان اهمیت این مقاله همین بس که می توان رمان آئورا را دارای دو بخش دانست: 1- آئورا 2- آئورا را چگونه نوشتم. بخش اول سفری ست به اساطیر و افسانه ها، دیدار رویا ها و توهمات، و شراکت در کابوس شخصیت های داستان به گونه ای که همپای آن ها به کشف آن ها و خود می رسیم. و در بخش دوم با نویسنده پا به دنیای واقعی می گذاریم و شکل گیری ی هر کدام از شخصیت ها را از خلال حوادث زندگی فوئنتس به نظاره می نشینیم. و تازه این جاست که مفهوم آئورا بر ما آشکار می شود.
خواندن آئورا تجربه ی فوق العاده ای ست.
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home