نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها - مانوئل پوییگ
نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها
نویسنده: مانوئل پوییگ
مترجم: احمد گلشیری
نشر آفرینگان ( وابسته به نشر ققنوس )
چاپ اول 1379
1700 تومان
.
مانوئل پوییگ متولد 1932 در یکی از شهرهای کوچک و فقیر نشین آرژانتین است. در رشته ی فلسفه درس خواند و رشته ی سینما را در سینه سیتای رم در کنار همدرسانش "دسیکا" در رشته ی کارگردانی و "زاواتینی" در رشته ی فیلمنامه نویسی گذراند. پوییگ به چهار زبان در کنار اسپانیایی که زبان اصلی ی اوست آشنایی ی کامل داشت و داستان های کوتاه و رمان هایی را به این زبان ها نوشته است.
منبع الهام اکثر آثار او همان شهر و محله فلاکت بار دوران کودکی اش بود. با آن که سال های سال از آن جا دور بود اما همیشه نگاهی نوستالژی و منتقد به زادگاهش داشت. فقر و فلاکت، نبود روابط درست انسانی در کنارعشق به سینما که خود نیز دچارش بود از مقولاتی ست که در اکثر آثار او می توان نشانه هایی از آن ها سراغ گرفت.
آدم های آثار او خیالبافند. خیالبافانی که از این کار تنها برای فرار از زندگی ی دردناک خوداستفاده می کنند. آدم هایی که از برقراری ی یک رابطه ی درست انسانی عاجزند و به آزار یکدیگر می پردازند.
پوییگ نویسنده ای ست به واقع پست مدرن و مورد ستایش منتقدان ادبی ی دوران خود. او تمامی ی انواع ادبی را کنارگذاشته و از روش هایی منحصر به فرد در روایت داستان هایش استفاده کرد، حتی ازشیوه های غیر ادبی ی فیلمنامه نویسی. موجودیت راوی در آثار او کاملا حذف می شود. آثار او روایت هایی ست چند صدایی و کثرت گرا. همه چیز نسبی ست و قطعیتی در کار نیست. تنها تخیل شخصیت هاست که آزادانه به هر کجا پرواز میکند.
پوییگ نویسنده نابغه ای بود که درعرصه ادبیات جهان جایگاه به خصوصی برای خود کسب کرد. البته در ایران کمتر شناخته شده است و در حد اطلاع من، این کار تنها اثر ترجمه شده ی او به فارسی ست.
مانوئل پوییگ به سال 1990 در سن 58 سالگی جهان ما را ترک کرد. دنیای ادبیات از مرگ زود هنگام او از رمان ها و داستان کوتاه های خوب و پیشرویی محروم ماند.
نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها که در دهه 1980 به چاپ رسید رمانی ست تماما ساخته و پرداخته ی دیالوگ، با حضور تنها دو شخصیت. پیرمرد، که نویسنده ای ست افلیج، جوانی را به استخدام گرفته تا از او مراقبت کند و او را با صندلی ی چرخ دار در شهر بگرداند. "رامیرز"، پیرمرد افلیج، علاقه عجیبی به آزار و اذیت "لری"ی جوان دارد. ذهن او را می کاود و عقده های او را پیش چشمش می آورد. اعتماد به نفس او را نابود می کند و از این کار لذت بسیار می برد. دیالوگ های آن ها گاهی تا مرز خیال می رود و مخاطب در می ماند که پیرمرد، "لری" را خیال می کند یا او واقعیت دارد. هر چه هست "لری" را تا مرز جنون می رساند. "لری" بارها به "رامیرز" اعتراض می کند و حتی سعی در گرفتن انتقام از او می کند، اما گویی اصلا تاثیری در حال پیرمرد ندارد، تا این که ... .
کتاب نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها کتاب غریبی ست، با پایانی غریب. داستانی متشکل از دیالوگ، بین دو شخصیت، که تمامی ی کنش ها و واکنش ها، شخصیت پردازی ها، محیط و آدم های اطراف این شخصیت ها از دل همین دیالوگ ها بیرون می آیند. نویسنده قصد و عجله ای برای رمز گشایی در داستان ندارد. و شاید رازی هم در میان نباشد. دو نفر در کنار هم به بلوغ فکری می رسند و هر یک از دیگری در خلال یک جنگ دیالوگی، چیزی نصیب می برد. دیالوگ هایی که بسیار ظریف و استادانه نوشته شده است.
چند خط آغازین دیالوگ های شروع داستان، نه تنها مخاطب را به فضای داستان پرتاب می کنند بلکه او را با شخصیت هایی کاملا پرداخت شده و غریب مواجه می کند.
"
- این جا کجاست؟
- میدون واشنگتنه، آقای رامیرز.
- می دونم میدونه، اما واشنگتن شو نمی دونستم، جدی می گم.
- واشنگتن اسم یه آدمه، اولین رئیس جمهور امریکا.
- آره، شنیده م، ممنون.
- ... .
- واشنگتن ... .
- فکرشو نکنین، مهم نیس، آقای رامیرز. فقط یه اسمه، همین و بس.
- این جا مال اون بابا بوده؟
- خیر. فقط اسمشو رو این جا گذاشته ن.
- اسم شو؟
- بله. چرا این جوری نگام می کنین؟
- گفتی اسم شو رو این جا گذاشته ن؟
- ببین، اسم من لری یه. اسم شما هم رامیرزه. و واشنگتن هم اسم این میدونه، گوش می دین؟ اسم این میدون واشنگتنه.
- اینو که گفتی. چیزی رو که می خوام بدونم اینه که وقتی می گیم واشنگتن چه احساسی باید داشته باشیم؟
- ... .
- گفتی که اسم اهمیتی نداره. پس، به نظر تو، چی مهمه؟
- ببینین، چیزی که برای من مهمه معلوم نیس برای شما هم مهم باشه. نظرها فرق می کنه ... متوجه هستین؟
- پس بگو ببینم چه چیزی مهمه؟
- من پول می گیرم صندلی چرخ دار شما رو راه ببرم، نه این که عقیده مو نسبت به زندگی براتون شرح بدم.
"
- این جا کجاست؟
- میدون واشنگتنه، آقای رامیرز.
- می دونم میدونه، اما واشنگتن شو نمی دونستم، جدی می گم.
- واشنگتن اسم یه آدمه، اولین رئیس جمهور امریکا.
- آره، شنیده م، ممنون.
- ... .
- واشنگتن ... .
- فکرشو نکنین، مهم نیس، آقای رامیرز. فقط یه اسمه، همین و بس.
- این جا مال اون بابا بوده؟
- خیر. فقط اسمشو رو این جا گذاشته ن.
- اسم شو؟
- بله. چرا این جوری نگام می کنین؟
- گفتی اسم شو رو این جا گذاشته ن؟
- ببین، اسم من لری یه. اسم شما هم رامیرزه. و واشنگتن هم اسم این میدونه، گوش می دین؟ اسم این میدون واشنگتنه.
- اینو که گفتی. چیزی رو که می خوام بدونم اینه که وقتی می گیم واشنگتن چه احساسی باید داشته باشیم؟
- ... .
- گفتی که اسم اهمیتی نداره. پس، به نظر تو، چی مهمه؟
- ببینین، چیزی که برای من مهمه معلوم نیس برای شما هم مهم باشه. نظرها فرق می کنه ... متوجه هستین؟
- پس بگو ببینم چه چیزی مهمه؟
- من پول می گیرم صندلی چرخ دار شما رو راه ببرم، نه این که عقیده مو نسبت به زندگی براتون شرح بدم.
"
کتاب نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها ترجمه ی دقیق و پاکیزه ای دارد، با چاپی خوب و رسم الخطی درست. احمد گلشیری نه تنها مترجم دقیق و خوبی ست که سلیقه ی با ارزشی هم دارد. کتاب بسیار مهم و با ارزش "پدرو پارامو" را نیز او به خواننده ی فارسی شناساند.
خواندن کتاب نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها به تمامی توام با لذت است.
خواندن کتاب نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها به تمامی توام با لذت است.
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home